همهی ما از فواید مطالعه باخبریم و از این که اروپاییها در کافه و مترو کتاب دست میگیرند و از وقتشان برای کتاب خواندن استفاده میکنند، بیشتر از هرکس دیگری آگاهیم. اما چرا بیشترمان نمیتوانیم عادت کتاب خواندن را در زندگیهایمان نهادینه کنیم؟
در این مطلب از تجربههای خودم و روشهایی که دیگران به کار میبرند حرف میزنم.
برای شروع بد نیست بدانید عادت مطالعهی عمیق و مداوم یکی از ویژگیهای اصلی آدمهای بزرگ و موفق در دنیاست. مجلهی نیویورکتایمز در یکی از مقالاتش نوشته است استیو جابز[1] علاقهی زیادی به کارهای بزرگ بریتانیایی، ویلیام بلیک[2] داشت و فیل نایت[3]، مؤسس شرکت نایکی آنقدر برای کتابخانهاش ارزش قائل است که از دیگران میخواهد به هنگام ورود به کتابخانه کفشهایشان را دربیاورند و تعظیم کنند. تاریخ نهتنها پر از زندگی رهبرانی است که مشتاق خواندن و نوشتن بودند، بلکه نشانمان میدهد رهبران بزرگ تجاری معتقدند مطالعهی عمیق و مدوام، دانششان را بیشتر میکند و عادات و استعدادهایشان را در راستای پیشرفت سازمان تربیت میکند.
اگر میخواهید آدم تأثیرگذاری باشید باید بدانند مطالعه عادتی تجملی نیست و انسانهای موفق آن را بخش مهمی از موفقیتشان میدانند. چارلز مانگر[4]، تاجر، وکیل و سرمایهگذار آمریکایی میگوید «در تمام عمرم هیچ آدم عاقلی ندیدهام که اهل مطالعه نباشد، هیچکس، حتی یک نفر! نمیتوانید تصور کنید ورن بفت[5] چند ساعت در روز مطالعه میکرد و خود من چقدر کتاب میخوانم. بچههایم به من میخندند. آنها میگویند من کتابی هستم که یک جفت دست و پا دارم!»
اهمیت مطالعه برای رهبران محدود به فرد ثروتمندی مثل آقای مانگر نمیشود. تام پیترز[6] ، نویسندهی آمریکایی در مصاحبهای با مکنزی کوارترلی[7] گفته است «چند وقت پیش با فردی گفتوگو میکردم که جزء ده ثروتمند اول دنیا است. او در میان حرفهایش گفت بزرگترین مشکل مدیرعاملهای بزرگ دنیا این است که به اندازهی کافی کتاب نمیخوانند.»
شاید شمردن فواید کتاب خواندن تکراری باشد؛ اما بد نیست چندتا از فایدهها را با هم بررسی کنیم. اگر حوصلهی این بخش را ندارید، قسمت بعدی را بخوانید تا با روشهای ایجاد عادت کتاب خواندن بیشتر آشنا شوید.
مطالعه یکی از بهترین راهها برای دستیابی به اطلاعات است و شما برای به دست آوردن دید کلی و استفاده از فرصتها به اطلاعات عمومی زیادی نیاز دارید. اما فواید مطالعه محدود به اطلاعات عمومی نمیشود. با کتاب خواندن ذهنی تحلیلگر خواهید داشت و مهارتهای قضاوت و حل مسألهتان تقویت خواهد شد. تحقیقات نشان میدهد اطلاعات عمومی افرادی که کتاب می خوانند از کسانی که اهل تماشای تلویزیون هستند، بالاتر است و حتی قابلیت تشخیص اطلاعات درست از غلط در آنها، به مراتب بیشتر است. به عبارت دیگر، مطالعه قدرت قضاوت را در افراد اهل مطالعه بیشتر میکند. ابزارهای تحلیلی کمکتان میکند الگوها را بهتر درک کنید و بین اطلاعاتی که در ظاهر ربطی به هم ندارند، ارتباط برقرار کنید.
بعضیها آدمهای کتابخوان را افرادی غیراجتماعی و درونگرا میدانند که دائم سرشان در کتاب است و به اطرافیان خود توجهی ندارند. اما باید دانست مطالعه مهارتهای اجتماعی را افزایش میدهد. داستانها و روایتهای رمانها و زندگینامهها به ما فرصتی میدهند که به جای دیگران زندگی کنیم و با تجربیات و انگیزههای مشابه آنها به زندگی نگاه کنیم. مطالعه به افزایش هوش هیجانی و ایجاد همدلی نیز کمک میکند. حتماً میدانید همدلی در مدیریت مهارتی ضروری محسوب میشود و با آن میتوان انگیزههای دیگران را درک و اهداف سازمانی درستی تعیین کرد.
وقتی کتاب میخوانیم، مخصوصاً زمانی که به صورت مداوم و گسترده مطالعه میکنیم، تواناییمان را در نوشتار و گفتار بهبود میدهیم. مطالعه دامنهی واژگان را گسترش میدهد. تحقیقات نشان میدهد کتابها، مجلات و دیگر متون نوشتاری که ما مطالعه میکنیم، دامنهی واژگانی را که کمتر در تلویزیون استفاده میشوند، افزایش میدهند. این مسأله برای رهبران اهمیت زیادی دارد زیرا وسعت دامنهی واژگان نهتنها به معنای دقت بیشتر در ارتباطات است بلکه با افزایش هوش هیجانی که در مورد قبل به آن اشاره کردیم قادر خواهیم بود کلماتی دقیقتر انتخاب کنیم و افراد را به رفتارهای دلخواهمان ترغیب کنیم.
یکی از چالشهای همیشگی که هر رهبری با آن مواجه میشود، مدیریت استرس است. خبر خوب این است که مطالعه نهتنها به افزایش دانش و مهارتها کمک میکند، بلکه میزان استرس را کاهش میدهد. در یکی از تحقیقات که در آن تأثیر عواملی مثل مطالعه، پیادهروی، موسیقی و نوشیدن چای بر کاهش استرس با هم مقایسه شده بود، مشخص شد که تأثیر مطالعه از همه بیشتر است و در عرض شش دقیقه تپش قلب را کاهش میدهد و تنش را کم میکند. محققان میگویند «اهمیتی ندارد که چه کتابی میخوانید. فقط باید کتابی جذاب انتحاب کنید تا شما را از نگرانیها و استرسهای روزمره جدا کند.» همچنین دز این مطالعه مشخص شد که ۶ دقیقه مطالعه میتواند ۶۸ از درصد استرس فرد را کاهش دهد.
مطالعه ذهن انسان را جوان و هوشیار نگه میدارد. زمانی که مغز از طریق خواندن کتاب یا دیگر متون نوشتاری ورزیده میشود، خود را در برابر فراموشی دوران پیری مقاوم میسازد.
ایجاد عادت مطالعه مانند هر عادت دیگی نیاز به هدفگذاری و برنامهی درست دارد. برای اینکه عادت مطالعه مداوم را در وجودتان نهادینه کنید از راههای زیر استفاده کنید.
اول از همه بگذارید با هم روراست باشیم؛ کتاب خواندن کار آسانی نیست. شاید اطرافمان آدمهای گیکی دیده باشیم که مدام کتاب به دست دارند و از شخصیتهای کتابهایشان حرف میزنند و این حسرت را در دلمان میگذارند که چرا ما نمیتوانیم همیشه کتاب بخوانیم. شاید هم بارها در تقویممان نوشتهایم در ماه یا سال جدید کتاب خواندن را به کارهای روزمرهام اضافه میکنم، اما مدام عقبش انداختهایم برای روزی که آرمانشهر زندگیمان محقق شود.
کتاب خواندن، مثل ورزش کردن، درس خواندن و هر کار دیگری که نیاز به زمان کافی دارد، وقتگیر است و نیاز به تمرکز دارد. برای این که به کتاب خواندن عادت کنید، باید برای مطالعه زمانی ایجاد کنید. وقت همیشه کم است، این شمایید که باید آن را به وجود بیاورید.
مانند بیشتر عادتها، ایجاد تغییرات با هدفگذاری آغاز میشود. شما برای درآمد سالانه یا مهارتی که میخواهید یاد بگیرید، هدفی تعیین می کنید، برای مطالعه نیز از چنین قانونی پیروی کنید.
قدم اول، تعیین هدف برای تعداد کتابهایی است که دوست دارید در سال جاری بخوانید. میتوانید هدف بزرگی انتخاب کنید و تصمیم بگیرید امسال ۵۲ کتاب بخوانید (هفتهای یک کتاب). یا این که کمی آهستهتر پیش بروید و مثلاً ماهی دو کتاب بخوانید. مارک زاکربرگ[8] برای خود چنین هدفی تعیین کرده است: «من در سال ۲۰۱۵ تصمیم گرفتم هر دو هفته یک کتاب بخوانم و با فرهنگها، باورها، پیشرفت تکنولوژی و سیر تاریخ آشنا شوم.»
پس فراموش نکنید زمانی اختصاص دهید و تعداد کتابهایی که میخواهید در یک سال بخوانید مشخص کنید.
یکی از راههای مؤثر برای ایجاد عادت مطالعه داشتن لیست کتاب است. در این لیست نام کتابهایی را که میخواهید بخوانید، یادداشت کنید. زمانی که با کتاب جالبی مواجه شدید یا کسی کتابی به شما پیشنهاد کرد، نام آن را به لیست کتابهایتان اضافه کنید. حتی پیشنهاد میکنیم از دیگران بپرسید از چه کتابهایی بیشتر از همه لذت بردهاند. بعد نام این کتابها را به لیستتان اضافه تا بعداً به بررسی بیشتری بپردازید. در این صورت هیچوقت برای انتخاب کتاب به مشکل برنمیخورید. وقتی بدانید فهرستی از کتابهایی دارید که باید بخوانید، عادت مطالعه در شما بیشتر تقویت میشود. از لیست کتابتان استفاده کنید و بخشی از کتابها را خریداری کنید و دمدست بگذارید. به محض این که کتابی را تمام کردید، کتاب جدیدی انتخاب کنید و آن را بخوانید. چرخه را از بین نبرید. به خواندن ادامه دهید.
حتی میتوانید بهترین کتابهایی را که خواندهاید به دیگران پیشنهاد دهید و کمکشان کنید که یاد بگیرند و پیشرفت کنند.
کتابهای متنوع با موضوعات مختلف بخوانید. اگر مدام کتابهایی از یک ژانر خاص مثل داستانی، مدیریتی یا روانشناسی بخوانید، احتمال این که زود از مطالعه دلزده شوید زیاد است. زمانی که رهبران دامنهی مطالعهی خود را وسیع میکنند، با موضوعات گوناگونی آشنا میشوند. این اطلاعات وسیع سرآغاز ایدههای خلاقانه خواهد بود. بسیاری از ایدههای جذاب و موفق، نتیجهی ترکیب اطلاعات از حوزههای مختلف هستند.
آیا در محل کار با مشکلی روبهرو هستید؟ کتابها یا مجلات مرتبط با فضای کارتان را مطالعه کنید و از راهکارهای آنها در شغلتان استفاده کنید. سعی کنید با مطالعه خود را در زمینه ی شغلیتان بهروز کنید.
مطالعه را بخشی از برنامهی روزمرهتان کنید. اگر قصد دارید عادت مطالعه را در خود به وجود بیاورید باید وقتی را برای آن در نظر بگیرید. زمان مثل پول نیست که بخواهید آن را ذخیره کنید؛ یا باید از آن استفاده کنید و یا آن را از دست بدهید. پس در برنامهی روزانهی خود بخشی را به کتابهایتان اختصاص دهید و خواندن را به یک عادت تبدیل کنید.
سعی کنید هر روز ۶۰ دقیقه کتاب بخوانید. برای برنامهریزی زمان خواندن کتاب، دو راه وجود دارد. یکی این که ۶۰ دقیقه پشت سرهم به مطالعه بپردازید و دیگری این که آن را به دو یا سه بخش در ساعات مختلف روز تقسیم کنید. هر روشی که پیش میگیرید به آن پایبند باشید و هر روز طبق آن عمل کنید، بی چون و چرا، بدون استثناء و بدون بهانه.
گروچو مارکس[9] میگوید «به نظر من تلویزیون واقعاً جالب است. هروقت کسی آن را روشن میکند، من به اتاق دیگری میروم و کتاب میخوانم.»
فکر میکنید وقت کمی برای مطالعه دارید؟ میتوانید وقت کمتری صرف دیدن تلویزیون، گشتن در صفحات وب و خواندن روزنامه کنید. تلویزیون و اینترنت وقت زیادی از شما میگیرند، زمانی که میتوانید به مطالعهی کتاب اختصاص دهید. با این که مطالب خوبی در اینترنت پیدا میشود، اغلب کیفیت کتابها بیشتر است. به همین دلیل با خواندن کتاب چیزهای بیشتری میآموزید.
زندگی آنقدر کوتاه است که نباید وقتتان را به خواندن کتابهای آبکی بگذرانید. برای این که از تلف شدن وقتتان جلوگیری کنید از قانون ۵۰ صفحه پیروی کنید. اگر کتابی در ۵۰ صفحهی اول نتوانست توجه شما را به خود جلب کند، احتمال کمی وجود دارد که بقیهی صفحات برایتان جذاب باشند. راهحل چیست؟ آن کتاب را کنار بگذارید! از اینکه کتابی را نصفهونیمه رها کنید، نترسید.
جان مکسول[10] میگوید «اگر کتابی حرف مهمی نداشته باشد که بخواهم هایلایتش کنم، خیلی زود آن را کنار میگذارم.»
میبینید که به وجود آوردن عادت مطالعه نیاز به معجزه ندارد و وابسته به انتخابهای شماست. سؤال اینجاست که آیا شما وقتی به خواندن کتاب اختصاص میدهید؟ درست همانطوری که زمانی را صرف چک کردن اخبار روز و خواندن گزارش کارمندانتان میکنید.
[1] Steve Jobs
[2] William Blake
[3] Phil Knight
[4] Charles Munger
[5] Warren Buffet
[6] Tom Peters
[7] Mckinsey Quarterly
[8] Mark Zuckerberg
[9] Groucho Marx
[10] John Maxwell